💕روشا، کلوچه ی مامان💕

نوروز ۹۷ رسید و اولین عید روشای ما بود..آره عزیز دل من، تو هم که دیگه تو ۸ ماهگی بودی و حسابی خوردنی..😊 هر کی که تو رو میدید، حسابی دلش ضعف میرفت و تا میتونست تو رو میچلوند😉! روزهای اول عید حسابی غریبی میکردی و میزدی زیر گریه.. ولی اینقدر ادم های مختلف دیدی این مدت که دیگه هر کی میگفت بیا بغلم، براش بال بال میزدی و میپریدی بغلش😁  ۱۸ فروردین بود که دو تا کلمه رو برای اولین بار گفتی، اون هم نه یه بار! آب: "کلی هم اب خوردی اونروز😊و حسابی کیف میکردی که با گفتن آب ،برات آب میاوردم😉😙" دد: عاشق بیرون رفتنی، همه جوره دوست داری بری بیرون.. چه با کالسکه، چه با ماشین..حتی چند ساعت هم که بیرون باشیم، آروم و خوردنی هس...

سلام خوشمزه ی مامان😍😘😘 امروز اومدم با کلی عکس خوشکل از کلوچه ی خوشمزه ی من، که مربوط به سیزده بدر و طبیعت زیبای گوغر .. عکس دو نفری با رها نشد که بگیریم، آخه اون موقع رهایی حسابی مشغول بازی بود.. 😉😙 آخ که چه کیفی کردی اونروز، اون طبیعت زیبا و هوای خنکش😊 واما عکس ها: وای من که مردم واسه تو😊😙😙         قربون اون نگاه کردنت نفس مامان😍😘   ووی خرگوش منی تو... 😍😘       ...